جدیدا شبا سر مسواک زدن کلی سوسه میاد و دنبال اینه که یه جوری بپیچوندش(البته قبل ترها هم همچین علاقه مند نبود).مثلا امشب بهونه اش این بود که من خوابم میاد و آب که به صورتم بخوره دیگه خواب نمیرم.چون شب قبلش هم همین حرفا رو میزد دویدم دنبالش که بگیرمش و اونم هی دور میز آشپزخونه میدوید وبا خنده فرار میکرد.دیدم دستم بهش نمیرسه یه لحظه وایسادم و با یه حالت خیلی جدی گفتم باشه! من فقط به خاطر خودت و سلامتی دندونات میگم.خود دانی...فک میکنید چیکار کرد؟ متحول شد و رفت مثه بچهی آدم مسواکش رو زد و بعد خوابید؟ نه خیر! فقط قسمت آخر رو انجام داد و رفت سرجاش تخت گرفت خوابید!
تقدم عدالت بر احسان بازدید : 368
جمعه 18 ارديبهشت 1399 زمان : 5:23